برادر نیلوفر در شرف اعدام است ، چند روز قبل ولی دم رضایت داده که در ازای 100 میلیون از قصاص چشم بپوشد . نلیوفر ، شوهرش بهرام و دوستانشان پریسا ، موسی و امیر روی هم 35 میلیون جور کرده اند . بقیه را باید از کجا بیاورند؟
همین یک و نیم خط به قدر کافی جاذبه دارد که فیلم را جذاب کند و شما را پا به پا تا به پایان دنبال خودش بکشد . اگر بازی بی نظیر ترانه علیدوستی(نیلوفر) و حامد بهداد(موسی) را هم اضافه کنید و ریتم تند و مناسب فیلم هم اضافه شود نتیجه می شود دلهره مدام تا پایان .
فیلم اما به نحوی مناسب نارسایی های مفهوم اخلاق را تبیین می کند . نیلوفر می رود تنش را بفروشد اما کدامیک از ماییم که سرزنشش کنیم؟ ، امیر برای صاحب کارش جاکشی می کند و نیلوفر را در سینی طلایی تقدیمش می کند اما می توانیم بهاش بگوییم : "آشغال ، چه غلطی داری می کنی؟" . وقتی موسی بعد از یک عمر نباختن می رود که ببازد ، تا مثل سگ کتک بخورد تا دیه جور شود ککمان میگزد که "مرد باش ، بجنگ" . آیا دلمان قنج نمی رود تا "فول جای" آرش پشت میز پوکر کامل شود و همه پول را از روی میز جمع کند تا همه چیز حل شود؟
نه ، فیلم همه فرضیاتمان را به چالش می کشد . اینجا دیگر نه فاحشگی معنا دارد ، نه پااندازی ، نه دیوثی و نه ... اینجا جان یک آدم مهم است . حتی وقتی کارگردان رُل مرد غیرتی را به بهرام(صابر ابر) میدهد تا امیر را در پمپ بنزین آتش بزند ، وقتی پریسا گریان به بهرام زنگ می زند که "نیلوفر رفته خودش را بفروشد" ، از کار کارگردان عُق مان می گیرد که می خواهد چهره درماندگی را بزک کند و کاراکترهایش را مطابق کلیشه ها رستگار کند . آیا کاراکترها در همین حال و روزشان رستگار نبودند؟ ، اگر نیلوفر جلوی آنهمه آدم استریپ تیز می کرد چیزی از ارزشش کم می شد؟ موسی چه چیز را باخت وقتی آنطور جلوی آنهمه آدم له شد؟
*انتهای خیابان هشتم فیلم خوبی بود ، گرچه اواخرش بدجور به فیلم هندی میزد اما خوب بود . بازی ترانه بی نظیر بود ، نگاههای بی نظیرش ، حس درماندگی چشمانش و .... همگی بی نظیر بودند .
**ظاهرا پدر نیلوفر در حبس خانگی به سر می برد ، از مامور دم در ، سیگارهای پیاپی و روزنامه شرق و آن تیپ کتابها اینگونه بر می آمد . راستش ربطش را به فیلم نفهمیدم ، اگر شما چیزی می دانید راهنمایی کنید .
yaroo be estelah khayyer bekhatere siasi budan pedare az dadane pul ejtenab mikone
پاسخحذف