۱۳۹۱ فروردین ۲۵, جمعه

فرهیختگی

مدتی به دنبال معادل انگلیسی این کلمه بودم . هرچه بیشتر گشتم کمتر چیزی پیدا کردم که بار معنایی فارسی را داشته باشد . بعد از مدتی تلاش برای یافتن معادل جایش را به سوالی داد : "چرا این لغت معادلی ندارد؟" .
به نظرم منطق ساده ای باید پشت این موضوع باشد . فرهیخته در فرهنگ فارسی بیشتر شبیه یک سوپرمن و یا اسپایدرمن است . آدمی که از همه چیز (البته فرهنگی) سر در می آورد ، اخلاق نیکی دارد ، به انواع فضایل آراسته است و از رذایل به دور . این می شود که هر وقت می خواهیم از کسی بت بسازیم (که قدرتی خدا تولید انبوهش در انحصار ماست) پیشوند یا پسوند فرهیخته را به نافش می بندیم و حالا بادنکن و کی بکن . عجیب است که در همین تاریخ معاصرمان همه عناصری که فرهیخته نام گرفته اند یکجوری دم خروسی از خود رو کرده اند . از بغض و حسد بگیر که میان ما جماعت همه گیر است تا انحرافهای اخلاقی و حتی زن جوان گرفتن سر پیری (این یکی را نمی دانم چقدر می شود ضعف دانست ، به شخصه از این عمل حالت تهوع می گیرم) .
نکته اما این اشکالات در میان این افراد نیست که هر کس زندگی ای دارد که به خودش مربوط است ، مشکل از جایی پیش می آید که در وهله اول جامعه به واسطه یک شعر ، مقاله ، رمان و ... یکمرتبه عُلُوِ درجات را با لودر پای این افراد خالی می کند و متعاقبا از آنها توقع دارد که سمبلی از این ارزشها باشند . فاجعه دوم زمانی اتفاق می افتد که خود فرد هم باورش می شود که "علی آباد هم شهر شده" ، این می شود که مانیفستی صادر می کند و ارزشهایی را بر اساس خلقیات خودش تنظیم می کند . و فاجعه سوم جاییست که نسل بعدی دیگر به دنبال "کارشناس شدن" نیست ، بلکه می خواهد فرهیخته باشد . اگر می خواند ، اگر می بیند و اگر یاد می گیرد برای این نیست که در حیطه ای به تخصص برسد ، بلکه به دنبال این است که به اکسیر فرهیختگی برسد و "آنچه همه خوبان دارند" را او یکجا داشته باشد .
سوال اما هنوز باقیست . چه عیبی دارد که من یک شاعر ، نویسنده ، منتقد ادبی ، جامعه شناس و ... متخصص باشم ، در عین حال هزار جور کثافت کاری اخلاقی و هزار جور چاله چوله روانی هم داشته باشم؟ اینها چه تناقضی با هم دارند؟ چه ربطی به هم دارند؟ چه رابطه ای بینشان برقرار است؟ فرهیخته بودن (بر حسب امکان) اصلا چه سودی دارد؟ و ...
*پ.ن : دوستی دارم که شدیدا اهل مطالعه است و عاشقانه در پی یادگیری ، اما روز به روز افسرده تر می شود چون حس می کند که گوهری را که در پی اش بوده هنوز نتوانسته پیدا کند . حال آنکه در برخی زمینه ها فوق العاده صاحب آگاهی است اما راضی اش نمی کند چون از ابتدا چیزی ورای این حرفها محرکش بوده .

۴ نظر:

  1. بقیه حرفات درست
    اما فرهیخته در انگلیسی میشه educated
    هیچ معنی خیلی دشواری هم نداره، یعنی علم آموخته، ادب آموخته
    اصلا هم معنی اسپایدرمن و همه فن خرف و همه چیز دان نمیدهد!


    واژه ی educate هم معنی فقط آموختن علم نیست

    می شود
    give intellectual, moral, and social instruction to sb

    برای اینکه یک حرف درست بزنی نیازی نیست یک واژه ی زیبا رو به گند بکشی ، اول برو تحقیق کن بعد حرف بزن

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. از تذکرت ممنون ، میشه منبع تعریف لغت رو هم معرفی کنی؟

      حذف
    2. انتر جان این دوستمون که از شما ایراد گرفته حالش خیلی خوب نیست ظاهرا، هم از احساس عالم بودنش پیداست و هم از خشونتش. حرف شما کاملا صحیح است و در حال حاضر در قاموس انگلیسی کلمه ای که معادل دقیق فرهیخته با بار مفهومی آن در زبان فارسی باشد وجود ندارد. در مورد educated هم دوست فرهیخته مون رجوع به ریشه های تاریخی کلمه کرده که وقتی به استفاده حقیقی کلمه در حال حاضر میرسد این مفاهیم دیگر وجود خارجی ندارند. educated در حال حاضر حد اکثرش یعنی تحصیل کرده، گرچه از لحاظ ریشه اش اگر بخواهی در نظر بگیری یعنی «کسی که به او کمک شده تا از چیزی یا جایی خارج بشود»!

      حذف
    3. نظر من هم همینه ، مخصوصا اینکه این کلمه ابدا بار اخلاقی نداره

      حذف